در 2533 سال قبل
یعنی در سال 31شاهنشاهی
هنگامی که بزرگمردی به
نام کوروش بزرگ هخامنشی
بر تمام پهنهء گستردهء
زمین فرمانفرمائی میکرد
لشگری داشت که به او خدمت
میکرد این لشگر در سالهای
متمادی جنگهای کوروش
بزرگ هیچ شکستی نخورده
بود و بدین لحاظ شنیدن
نام این لشگر لرزه بر اندام
دشمنان ایران زمین میانداخت.
سربازانی که انها را میدیدند
تنها به گفتن اینکه مردانی
با قدی بیش از دو متر و چهار
شانه که از دیدن هیبتشان
لرزه بر اندام ادمیان
میافتد بسنده میکردند.
این لشگر
لشگری متشکل از 70%مردان
تپوری و 20%مردان دیلمی و
10%دیگر مردانی از دیگر نقاط
ایران زمین بودند بیشتر
ماموریت این لشگر در خارج
از ایران زمین بود چرا
که همیشه در حال کمک به
بی پناهان و ستمدیدگان
بودندمردانی بزرگ که
از مرگ هراسی نداشتند
و انچنان مصمم به کمک به
ستمدیدگان بودند که از
هیچ چیز باکی نداشتند
تا انجا که گزنفون با تمام
نفرتی که از ایران زمین
داشت برای انان احترام
باورنکردنی قابل بود
و در مورد انان اینچنین
نوشت: انان مردانی بودند
که دشمنان انها با دیدن
هیبتشان از صحنهء جنگ
فرار میکردند این مردان
7 مشخصهء اصلی داشتند که
دشمن از همان طریق انان
را میشناخت :
1.شنلهای
ارغوانی رنگ (سرخی مایل
به سیاه که بیشتر به سیاه
نزدیک استکه رنگ این نوشته
نیز به همین دلیل ارغوانی
انتخاب شده است.)
2.تبر زینهای
دو سر
3.شمشیر و
خنجر مخصوص
4.سپر های
مخصوص بلند از زانو تا
بالای سر
5.تیر وکمان
مخصوص
6.نیزه های
دو سر
7.گرزهای
مخصوص
اینان لشگر ازاد مردان
پارس هستند
لشگر ازاد
مردان پارس 50الی60 سال در
خدمت کوروش بزرگ جنگیدند
و هم از ایران زمین و هم
از ستمدیدگان در مقابل
دشمنان خونخوار پاسبانی
کردند در زمان انها کوروش
بزرگ در حال ایجاد همبستگی
میان پارسیان و مادها
و بابلیها و اشوریها بود
که کمک شایان این لشگر
به کوروش بزرگ دران هنگامه
نقشی به سزا داشت اما اکنون
دریغ که ان همه دلاوریها
برای ایران و ستمدیدگان
در زیر سم ستوران بعضی
وطنفروشان و اربابان
انگلیسی کثیف انها از
دید انسانهای حقیقت جو
پنهان گشته است
مهمترین
جنگ ازاد مردان پارس در
معیت کوروش بزرگ در شمالغربی
ازمیر کنونی ترکیه در
برابر لشگریان مصر ,یونان و رم رخ داد در
ان جنگ نخست سواره نظام
دو جبهه وارد جنگ شدند
که در این مبارزه پیروزی
از ان سواره نظام ایران
شد , و سواره نظام به سوی
پیاده نظام حمله ور شد
که یونانیان از سلاحی
به نام داسهای چرخان استفاده
کردند که سواره نظام کشته
و مجروح بسیاری داد وهمچنان
در حال جنگیدن بود که بتواند
از ان داسهای چرخان عبور
کند از طرفی یکی از سرداران
بزرگ کوروش به نام ابرادات
که سردار پیاده نظام بود,
لشگر سواره را در حال شکست
خوردن میبیند از کوروش
اجازهء ورود به میدان
میخواهد. کوروش که از نظر
همه کس چه دشمن و چه دوست
بزرگترین طراح نقشه های
نظامی دوران خود است به
ابرادات اجازه نمیدهد
, ابرادات که از طرفی لشگر
سواره را در حال شکست میبیند
و غیرت و حمیت ایرانی دوستی
و وطنپزستی اش به جوش میاید
واز طرفی فرمان رسمی از
کوروش مبنی بر بی حرکت
ماندن دارد ناگهان در
یک تصمیم ناگهانی که نشان
از وطنپرستی بسیار بالای
وی دارد(که ارزو میکنم
روزی در میان سران این
انقلاب نیز اینچنین مردی
پیدا شود؟) با نیروهایش
وارد میدان میشود و شروع
به مبارزه میکند تا انکه
پس از مدتی ناگهان ابرادات
سردار ایران زمین در خون
خود غوطه ور میشود کوروش
بزرگ که شاهد این منظره
بود به ازاد مردان پارس
دستور حمله میدهد پس از
ورود لشگریان ازاد مردان
پارس در عین ناباوری سران
سپاهیان مصر, یونان و رم
شاهد متواری شدن نیروهایشان
هستند و ان عده که باقی
ماندند نیز تسلیم میشوند
و اینگونه ازاد مردان
پارس کوروش بزرگ را در
نخستین جنگش با این سه
ابر قدرت زمانه اش به پیروزی
میرسانند.
(در اینجا میخواهم لحظات
پس از مرگ سردار ایران
زمین ابرادات را تعریف
کنم که بی شک یکی از زیباترین
حماسه های غیر اسطوره
ای ایران باستان میباشد
: پس از پیروزی, کوروش بزرگ
بر بالین ابرادات میرود
که با پانته ا همسر سردار
بزرگ مواجه میشود علت
حضور پانته ا نیز ان بود
که در ان زمان همسران شاهان
و درباریان و سرداران
لشگر نیز برای ایجاد انگیزهء
روحی بیشتر در انها در
جنگها حضور داشتند. کوروش
با دیدن او به او دلداری
میدهد و خود را حامی او
خطاب کرده و میگوید پانته
ا تو زنی نجیب, پاکدامن
و موقر هستی که اکنون همسر
ت برای وفاداری به من و
خدمت به وطن جان خود را
از دست داده اما با سری
افراشته در پیشگاه نیاکانمان
حاضر میشود تو نیز از هم
اکنون در زیر حمایت من
قرار داری و هر انچه از
من بخواهی دریغ نمیکنم
پانته ا از کوروش بزرگ
میخواهد که او با همسرش
برای لحظاتی خلوت کند,
چه کوروش بزرگ دستور داد
عده ای از بزرگترین معمارن
ایران ,مصر,یونان و رم مقبره
ای در خور شان سردار بسازند
, کوروش بزرگ با این خواستهء
پانته ا موافقت میکند
ودستور میدهد که همه ان
مکان را خالی کنند تا پانته
ا با جنازهء همسر خود تنها
بماند پس از انکه کوروش
این دستور را صادر کرد
به راه افتاد تا خود نخستین
نفری باشد که انجا را ترک
میکند که ناگهان پس از
پیمودن مقداری از راه
متوجه ناله های بلندی
از سوی پانته ا میشود و
به سرعت باز میگردد اما
با جنازهء غرق در خون پانته
ا که بر بالین همسرش افتاده
بود مواجه میگردد پس از
ان با ناراحتی دستور میدهد
قبری برای هر دوی انان
در انجا بسازند که تا قرنها
بعد همه را به خود جلب کند
پس از این دستور معماران
کار خود را اغاز کردند
هنگامی که ارامگاه سردار
بزرگ ایران زمین و همسر
وفادارش اماده شد کوروش
به دیدن ان رفت و پس از بازدید
از ان دستور داد نمنهء
همان را در تخت جمشید برای
وی بسازند که همان ارامگاه
هفت پله ای معروف است اما
ارمگاه کوروش متاسفانه
تا مقداری ویران شده اما
ارامگاه سردار ابرادات
و همسرش پانته ا هنوز در
شمالغربی ازمیر ترکیه
پابرجاست, باشد که روزی ایرانیان
به جای رفتن به حج و سوریه
و؟؟؟ به اینچنین مکانهائی
بروند تا به نیاکانمان
بگوئیم که قدر ایرانی
را که برای ما گذاشته اند
میدانیم هر چند که اکنون
نمیدانیم.)
ازاد مردان
پارس بیشترین جنگهایشان
را با یونان انجام دادند
چرا که در جنوب غربی یونان
جزایر مستقلی بودند که
حاضر به پیوستن به یونان
یا خراج دادن به انها نمیشدند
و هنگامی که یونانیان
به انها حمله ور میشدند, تنها
ازاد مردان پارس به دستور
کوروش بزرگ برای کمک به
انها رهسپار یونان میشدند
و یونانیان نیز مجبور
به باز پس دادن استقلال
این جزیره ها میشد و بدین
لحاظ تمام تاریخ نگاران
یونانی از ایران تنفر
داشته و تاریخ پر افتخار
ایران عزیزمان را به دروغ
تحریف میکردند.
نکتهء دیگر
انکه اگر اکنون میبینیم
که رنگ سیاه رابه نوعی
رنگ قدرت میدانند و کسانی
که لباس سیاه میپوشند
در بسیاری از فیلم های
مربوط به دوران قدیم قدرت
مطلق را از ان خود دارند
همه و همه به این باز میگردد
که در ایم مردان بزرگ (ازاد
مردان پارس یا به تعبیری
دیگر پارسیان) در 60 سال متوالی
جنگ هیچگونه شکستی نخورده
اند که این خود مایهء مباهات
ما ایرانیان است و این
مباهات بیشتر از این میشود
اگر بدانیم که انان برای
ازادی ستمدیدگان و محرومان
میجنگیدند.
هر چند که بنابرنظر
گزنفون این گروه بینظیر
پس از درگذشت کوروش بزرگ
دیگر به هیچ شاهنشاهی
خدمت نکرده است اما این
را باید در نظر گرفت که
گروههای همانند ان در
کشورمان ایران در زمان
شاهنشاهان ساسانی حضور
داشتند که به انان ازاد
(ازات) میگفتند که در ان
زمان عنوان یکی از 4 گروه
طبقهء بزرگزادگان دوران
شاهنشاهان ساسانی است
که در سنگ نبشته ها دوران
ساسانی این گروه چهارمین
واخرین درجهء بزرگزادگان
را تشکیل میداده اند.
کلمهء
ازاد از ریشهء زن یا همان
زاده شدن میاید و در واقع
به معنای زاده شده در مکانی
خاص(مانند شهر های امروزی)
و همچنین به معنای نجیب
,شریف
و رها میباشد.
قابل ذکر
است تقسیم بندی 4گانه ای
بزرگزادگانقبل از دورهء
شاهنشاهان ساسانی نیز
رواج داشت وانان این سنت
را از پارتیان به ودیعه
گرفتند.
پیشنهاد
استاد ارتور کریستین
سن (که از نظر بنده تحقیقات
ایشان در زمینهء مزدیسنا
شناسی بسیار زیباتر از
کارهای دیگر ایشان است
هر چند واقعیت ان است که
تمامی کارهای ایشان از
صلابتی خاص برخوردار
است.)
مبنی بر اینکه
اصطلاح ازاد به فاتحانی
اریائی باز میگردد که
این عنوان را برای متمایز
کردن خود از مردم بومی
برگزیده بودندنیز کمی
قابل تامل است.
به نوشتهء
نویسندگان کلاسیک و ارمنی
هم در زمان پارتیان و هم
ساسانیان هنگ سواره ای
از میان ازادان برگزیدن
میشدو فلاویوس یوزفوس
نیز میگوید که در زمان
حمله به یهودیه در سال
519 شاهنشاهی هنگ مرکب از
الوتریو زیر فرمان شاهزاده
پاکور ,پسر ارد
دوم,بود.
یکی دیگر
از شباهتهای این هنگ با
گروه ازاد مردان پارس
این است که در روزگار ساسانیان
جانپاسهای شاهنشاهی(گارد
سلطنتی یا امپراطوری)در
دبار شاپور دوم بزرگ را
اغلب سپاهی از مردان ازاد
تشکیل میدادند که همین
موضوع در مورد ازاد مردان
پارس نیز برقرار بود چه
انها نیز در زمانهائی
که جنگی نداشتند و یا در
جنگ حضور نداشتند بعنوان
گارد امپراطوری عمل میکردند.
کارن 2564/07/06 شاهنشاهی